بلاگ

قالب Zerif از صفحه های نخست سفارشی پشتیبانی می کند

Pop Quiz

1. Which one is Mehdi Mousavi? A: a name with no meaningB: a pair of lovely combat bootC: Sleeping, a coup against timeD: Life, like the taste of a backwash fruit 2. which one is Mehdi Mousavi? A: A scary woman in a dead-end alleyB: The steps of a perverted manC: The last injection into اطلاعت بیشتر دربارهPop Quiz[…]

Bitter

Sweet, like the spring on your skinSweet, like your drunken eyesFull of enthusiasm, unharmed by distanceSweet, like a longing to see youThousands of years of suffering, or the depth of the eternal hellIs Sweet! For those still hopefulHaven’t read your book, but I learned it by heart:Sweet: The ending of this masterpiece Sour, like a اطلاعت بیشتر دربارهBitter[…]

در ستایشِ ناامیدی

«در ستایش ناامیدی» هجدهمین کتاب مهدی موسوی است. این مجموعه شامل ۱۲۰ شعر و ترانه است که بیشتر در ژانر غزل پست‌مدرن هستند و اشعار سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ مهدی موسوی را شامل می‌شود. نام کتاب ارجاع دارد به «در ستایش دیوانگی» کتاب مطرح فیلسوف هلندی «اراسموس» و از لحاظ محتوایی آثاری عاشقانه، اجتماعی، فلسفی اطلاعت بیشتر دربارهدر ستایشِ ناامیدی[…]

مثنوی «سورة‌الچهار!»

مثنوی «سورة‌الچهار!» چهار هار…قسم به چهارِ غاز شده!چهار هار…قسم به دری که باز شدهو تو چه می‌دانی که چهار چیست؟!چهارچهار مرتبه تکرار کنچهارکه نیستبه غیر رمز میان من و چهار نفربخوان:چهاربخوان مؤمنانه‌تر از هر ↓کسی که ایمان آورده استباز بخوان!چهاردر شب اعدام و اعتراضبخوان!به یاد خون جوانانبه یاد اشک پدربه یاد سکته‌ی مادربه یاد بغض اطلاعت بیشتر دربارهمثنوی «سورة‌الچهار!»[…]

موزیک «بی‌شرف نباش»

بی‌شرف نباشخوانندگان: شبنم طلوعی، آرمین نژادیوسفی و مهران میرمیریترانه‌سرا: مهدی موسویملودی و تنظیم: هیوا رهایی لینک موزیک در تلگرام تماشای موزیک ویدئو در یوتیوب

غزلی از مجموعه در ستایش ناامیدی

می‌کشم تیغ را به روی رگم، می‌نویسم از ابتدا در خونغرق شد چشم مادران در اشک، شهر در ترس و کوچه‌ها در خون ما که بازیگران صحنه شدیم، جلوی چشم‌ها برهنه شدیمآب‌بازی کنیم یا که سماع؟! در زلالی چشمه یا در خون؟! آب و کافورِ تازه لازم نیست، غسل بر این جنازه لازم نیستدر خیابان، اطلاعت بیشتر دربارهغزلی از مجموعه در ستایش ناامیدی[…]

برای بکتاش آبتین

رسیده درد به اعماق استخوان، «بکتاش»! نمانده هیچ امیدی برایمان بکتاش نه هیچ معجزه‌ای شد، نه هیچ موعودی رسید از پسِ ابری در آسمان بکتاش و «روزگار غریبی‌ست نازنین!» که رفیق رفیق را بفروشد برای نان بکتاش صدای چکمه‌ی سرباز و تیر می‌آید وطن که نیست، شده مثل پادگان بکتاش «که زیر بارش یکریز برف، اطلاعت بیشتر دربارهبرای بکتاش آبتین[…]