عینکت مثل چشمهات ابری ست
عینکت مثل چشمهات ابری ست شیشهاش مثل آسمان کِدر است ساعت هشت شب اگر برسی یک نفر روی تخت، منتظر است بغلش میکنی و میخوابی با تنی که همیشه تکراری ست توی حمّام گریه خواهی کرد زندگی شکلی از خودآزاری ست وسط آینه نگاهت به بدنی بیقواره میافتد حوله را میکشی بر اندامت نفسش به اطلاعت بیشتر دربارهعینکت مثل چشمهات ابری ست[…]