روز تولد، کلا چیز خاصی نیست. به دنیا آمدن هم اتفاق خیلی جذابی نیست. فقط آنجایی دوستداشتنی میشود که بهانهای میشود که بدانی کسانی هنوز به یادت هستند و دوستت دارند.
شاید آنهایی که روزهای تولدم در کنارم بودهاند، حس کرده باشند که چقدر روزهای وحشتناکی برای من است. جواب دادن هزاران دایرکت و مسیج و کامنت در چند شبکهی اجتماعی مختلف، نه فرصت خواب به آدم میدهد، نه غذا، نه هیچ کار دیگر… در نهایت هم صدها مسیج و دایرکت جوابنداده باقی میماند که ممکن است در میان آنها پیام نزدیکترین دوستان و عزیزانت باشد.
اما من این چند روز پر از خستگی را دوست دارم. چون به هیچ چیزی در جهان، فراتر از دوستداشتن دیگران معتقد نیستم. من این چند روز را دوست دارم حتی اگر در نروژ یخزده، بدون دوستان و خانواده و شاگردان (و هر کسی که میشناسم و قادرم با او حرف بزنم) اسیر شده باشم. بدون کیک تولد و جشن و هپی برثدی توو یو و شمعهایی که باید فوت کنی. چون شما را دارم که از هر هدیهای ارزشمندتر هستید.
پوستری که در پست اینستاگرامم میبینید پکیج هدیهی تعدادی از بهترین دوستان و شاگردان زندگیام به من است. آدمهایی که با ساختن موزیک، ویدئو، کتاب صوتی، مجله و… خواستهاند مرا خوشحال کنند. و من اگرچه در زندگیام از سورپرایز متنفرم واقعا خوشحال شدم (و البته کلی هم گریه کردم)
این پکیج را میتوانید در سایت www.sayeha.org کانال تلگرامم و دهها سایت دیگر پیدا کنید. فراتر از تبریکها و لطفها، آثاری هنری هستند که میشود از آنها لذت برد.
در انتها از همهی آنهایی که پستها یا استوریهای عزیزشان برای من را به هر علتی ندیدم و تشکر نکردم عذر میخواهم. باور کنید هر کسی و هر جایی که باشم قدردان شما عزیزترینهایم هستم تا به ابد.
در آستانهی فصلی سرد
سید مهدی موسوی