مقدمه: در اینکه ترانه روی ملودی نوشته میشود و چیزی به نام ایراد وزنی واقعا جای چندانی در بررسی آن ندارد شکی نیست. در اینکه قافیه در ترانه اجباری نیست و عزیزانی همچون «شهیار قنبری» در بعضی آثارشان از آن عبور کرده اند شکی نیست. اما نمیتوان از این موضوع به راحتی رد شد که بسیاری از ایرادات وزنی و قافیهای در کار دوستان جوان از ندانستن یا عدم توجه است تا ساختارشکنی و رسیدن به کشف هایی تازه…
مطمئنا هدف از این نوشتار دوستانی نیستند که با آگاهی کامل از اصول ادبی، برای خلق فضایی تازه گاهی از آنها فراروی میکنند بلکه یادآوری این نکته است که در ترانه یکی از مهمترین هدفهای ما بخش موسیقیایی کلام است، که عدم توجه به قافیه و ملودی و… باعث میشود گوش مخاطب آزار ببیند. هدف من آن است که به جای پرداختن به وزن و قافیه و… در جلسات نقد، به نقدی عمیقتر و علمیتر پرداخته و وقت خود را در این جلسات تلف نکنیم…
در هر صورت به عنوان یک شاعر و ترانه سرا، خوشحال میشوم با شیر کردن این مطلب، شما هم در رفع ایرادات رایج دوستانتان شریک باشید!)
چیزی که ایراد نیست: در بسیاری از جلسات دیدهام که قافیهی سماعی یا گوشی را در ترانه ایراد میدانند. بر همگان واضح و مبرهن است که اگر بتوان قافیهی سماعی (قافیه کردن حروفی که شکل متفاوت اما در فارسی صدای یکسانی دارند مثل: ز، ض، ظ، ذ) را در «شعر» ایراد دانست با توجه به شنیداری بودن موزیک و «ترانه» نمی توان آن را در اینجا ضعف یا ایراد محسوب کرد. پس وقتی ترانهسرا «محضه» و «لحظه» را قافیه میکند نه گوش ما اذیت میشود و نه در ترانهی معاصر میتوان آن را ایراد دانست.
۱. قافیه کردن مصوتهای کوتاه یا مصوت بلند «ای» با هم:
در اینکه دو مصوت بلند «ا» و «او» را میتوان به خاطر کشیدگی زیاد آنها با هم قافیه کرد شکی نیست. مثلا «سرما» با «دریا» فقط به خاطر «ا» مشترک همقافیه هستند یا همچنین «ترسو» و «اخمو». در اینجور موارد ما توصیه میکنیم برای افزایش موسیقی کلام، ترانهسرا با وجود درست بودن، حروف مشترک بیشتری را لحاظ کند. مثلا «دریا» را با «آیا» قافیه کرده و حرف «ی» را هم مشترک بگیرد و موسیقی حتی میتواند بیشتر شده و «دریا» را با «پریا» قافیه کنیم. اما مشکل در آنجایی ظهور پیدا میکند که مصوت کوتاه یا مصوت بلند «ای» در انتهای کلمه باشد.
در اینجور موارد ما مصوت کوتاه یا «ای» را حذف میکنیم و بقیهی کلمه باید همقافیه باشد مثلا وقتی دو کلمهی «خنده» و «ساده» را داریم در واقع «خند ِ» و «ساد ِ» بوده. پس باید «خند» و «ساد» قافیه باشند که میبینیم نمیشود اما مثلا «خنده» و بنده» هم قافیه هستند. یا مثلا «بازی» و «روزی» قافیه نمیشوند چون «باز» و «روز» قافیه نیستند!
البته یادمان باشد که مثلا کلماتی مثل «له»، «گره»، «مه» و… با کسره تمام نشده و در واقع با «هـ» تمام میشوند پس میتوانند با هم قافیه محسوب شوند.
همچنین یک نکتهی خیلی مهم آن است که اگر حرفی روی متحرک باشد مثل همان مثال «خنده» که حرف «دال» کسره دارد، مصوت کوتاه قبل از آن میتواند تغییر کند، پس «خـَنده» و «گـُنده» میتوانند با هم قافیه شوند هرچند در ترانه برای حفظ موسیقی بیشتر، کمتر از این اختیار استفاده می کنیم.
۲. عدم رعایت حرف «قید»:
وقتی ما دو کلمهی «دست» و «مست» را قافیه میکنیم میدانیم که از آخرین مصوت به بعد تمام حروف باید یکی باشند. حرف «ت» را روی و حرف «س» را قید مینامیم. اگر این حرف قید تغییر کند در واقع قافیه غلط است. البته افرادی مثل مولانا گاهی این قاعده را رعایت نکردهاند اما چون به موسیقی کلام لطمه میزند رعایتش در ترانه ضروریتر است.
مثلا کلمهی «درز» با «سبز» نمیتواند قافیه شود یا «درفش» با «فرش» نمیتواند هم قافیه باشد چون در مثال اول حروف «ر» و «ب» و در مثال دوم حروف «ف» و «ر» متفاوت هستند. مثلا قافیهی مناسب برای «درز» کلمه ی «مرز» و برای «درفش» کلمهی «بنفش» میباشد.
۳. قافیه پنداشتن شناسهها، پسوندها و… (ایطاء و قوافی شایگان):
پسوندهایی که به کلمه اضافه شده و دارای یک معنی میباشد جزء قافیه نیستند. مثلا «دانشمند» و «کارمند» از دو رکن «دانش» و «کار» به همراه کلمهی «مند» ساخته شدهاند، پس در واقع «مند» جزء ردیف بوده و میبینیم که «دانش» و «کار» هیچ حرف مشترکی برای قافیه شدن ندارند.
مثلا وقتی میگوییم «مالش» و «آرامش» هر دو پسوند «ش» به یک معنا و برای ساخت اسم استفاده شده و میبینیم که «مال» و «آرام» به هیچ وجه قافیه نیستند.
مثلا در «جوانان» و «درختان» حروف «ان» برای جمع به کار رفته و مشخص است که «جوان» و «درخت» قافیه نیستند. مثلا در «زیباتر» و «بهتر» پسوند «تر» صفت تفصیلی بوده و مشخص است که «زیبا» و «به» قافیه نمیشوند مثلا در «قلبم» و «خوبم» حرف «م» به معنای «من» بوده و میبینیم که «قلب» و «خوب» هم نمیتوانند با هم قافیه باشند مثلا در «گلا» و «خیالا» علامت «ا» نشانهی جمع در محاوره بوده و مطمئنا «گل» و «خیال» هم قافیه نیستند و…
۴. قافیه کردن افعال مرکب:
مطمئنا «دست زدن» «جا زدن» با هم قافیه نیستند حتی اگر در هیچ کدام «زدن» معنای اصلی خودش را نداشته باشد و یکسان نباشد. گاهی در بعضی موزیکها میبینیم که بر اثر این اشتباه و «جناس» پنداشتن افعال، کلا شعر فقط ردیف دارد و اصلا قافیه ندارد!!
۵. یکسان نگرفتن مصوت قبل از حرف روی:
مصوت قبل از حرف روی هم جز استثنایی که در انتهای مورد «۱» ذکر کردم باید یکی باشد پس کلمه ای مثل «پاک» با «خوک» یا کلماتی مثل «بَد» و «شُ» هرگز با هم نمیتوانند قافیه شوند.
در همان استثنایی هم که گفته شد فقط مصوتهای کوتاه میتوانند تغییر کنند و مثلا هرگز دو کلمهی «دیدم» و «بودم» نمیتوانند قافیه شوند.
۵. قافیه کردن حروفی که شبیه به هم اما متفاوت هستند:
مثلا کلمهی «مرگ» و ترک» اگرچه ظاهری شبیه و وزن یکسانی هم در چرخش زبانی دارند اما هرگز نمیتوانند با هم قافیه شوند. همینجور کلماتی مثل شک و سگ یا هر دو حرف مشابه دیگر…
■
در هر صورت توجه به این ۶ نکته، اگر با خلاقیت، نوآوری، اندیشه، عاطفه و… همراه شود، میتواند باعث خلق ترانههایی زیباتر در ادبیات فارسی شود. نکتهای که متاسفانه بسیاری از دوستان جوان به خاطر وضعیت خاص ترانهی پاپ به آن توجه نمیکنند.
ممنون از معلومات تان، در آينده ها نيز منظر روشنگري خوب تان هستم.
سلام خدمت استاد بزرگوار.من عاشقت هستم و اینستا دایرکت پیام میدم ولی جواب نمیدید .میدونم سرتون بسیار شلوغه.ولی نظری به من کردن از سوی شما میتونه مسیر زندگیه من و عوض کنه.
با تشکر میثم بهرامی