همیشه از حاشیه بدم میآمده و خواهد آمد. اما گاهی متاسفانه جز افشای حقیقت، چارهای نیست.
در پنج سال گذشته (از روز دستگیریام) تا به حال، با مشکلات فراوانی روبرو بوده ام. اما بخشی از آن به لجنپراکنیهای فردی به نام «هومن ع» و نوچههایش برمیگردد. این فرد که رابطهی نزدیکی با بعضی از همکارین کنونی اطلاعات سپاه و موسسه اوج داشت در اوج برگزاری دادگاههای من و فشار هر روزه به من و خانوادهام، با گسیل کردن تعدادی اکانت فیک در اینترنت، قصد تخریب من را داشت که اگرچه موفق نشد اما حداقل چندین روز و ماه، با اعصاب من و خانواده و دوستانم بازی کرد.
این آقا که از روابط نزدیک من و شاهین نجفی در رنج بود و به علت مشکلات شخصی (که اخلاقیات اجازهی بیان آنها را نمیدهد) و مشکلات روحی، در حالی که من حتی در اینستاگرام حضور نداشتم، در ابتدا ادعای بنیانگذاری غزل پست مدرن کرد و شروع به فحاشی به کسانی (در سراسر ایران) کرد که در زمانی که «هومن ع» وزن را فرا می گرفت این جریان را ایجاد کرده و گسترش داده بودند.
بعد با بیان اینکه مهدی موسوی دو دههی قبل، اصلاحطلب بوده و در آن سالهای دور در جمعی با حضور مقامات کشوری، شعر اعتراضی خوانده است سعی در تخریب من را داشت. و بعد که دید من گذشته ی خود را هرگز انکار نکردهام و نمیکنم و اتفاقا همیشه گفتهام که حتی در خردسالی به بسیج هم رفتهام و تغییر را قدم به قدم و با شناخت و تجربه طی کردهام فحاشی را به عرصهی دیگری رساند: انکار زندان و دادگاههای من و حکمم!
در اینجا هم بعد انتشار حکمم، حملات روزنامهی سپاه (جوان)، و مصاحبههای وکیل من با خبرگزاریها و حمایت بینالمللی نهادهای حقوق بشر، توطئهی این آقا (که معلوم نیست از طرف اطلاعات سپاه هدایت میشد یا ذهن بیمار و حسود خودش) ناکام ماند و مجبور شد چهار سال، سکوت پیشه کند.
اما حالا ظاهرا دوباره این آقا شروع به لجنپراکنی و فحاشی کرده است که علتش دستور «اطلاعات سپاه» باشد یا عقدههای سرکوب شده، لازم است برای مخاطب، چند مطلب را به وضوح توضیح دهم:
1- من در زمان نوجوانی آدم مذهبی بودهام و حتی در جوانی و در دههی هفتاد، اعتقادات اصلاحطلبانه داشتهام. هنوز هم برای محصورین (با وجود اختلاف سلایق) احترام زیادی قائلم و آرزوی آزادیشان را دارم. اما طبیعتا نه امروز اصلاحطلبم و نه عملکرد اعضای این حزب را درست و مفید میدانم. به هیچ حزب و گروه دیگری هم تعلق خاطر ندارم. آدمی هستم که مستقل فکر میکند، مخالف خشونت است اما این رژیم را هم اصلاحپذیر نمیداند. این را بارها گفتهام و نوشتهام اما بعضیها ترجیح دادهاند نبینند.
2- با «شاهین نجفی» عزیز به علت دو به هم زنیهای همین پسر (هومن ع) و ترانهسرایی وابسته، در زمانی کوتاه، اختلافاتی داشتهایم که حاصل سوءتفاهم بوده و الان برطرف شده است. من با افتخار کتابی را که به من هدیه داده بود معرفی کردم و اتفاقا متن و نقدی مفصل هم به روی آن خواهم نوشت.
3- خیلیها برای غزل پستمدرن زحمت کشیدهاند و حاصل سالها تلاش گروهی از شاعران بوده است که البته تاثیر شاعران درجه سه نظیر «هومن ع» (که حتی نمی توان یک شعر آنها را از لحاظ تکنیک یا محتوا پستمدرن نامید) از آن دهها شاعر عزیزی که در سراسر ایران در دههی هفتاد تلاش کردند کمتر بوده است.
4- بگذارید این آخرین پستی باشد که در زندگیام در مورد این حاشیهپردازان و آدمهای حقیر مینویسم و اگر این آقا از همین امروز در همهی صفحات زنجیرهایاش حمله به من را آغاز کند دیگر مشکلی نخواهم داشت و حتی یک کلمه نخواهم نوشت. کسی که با جا زدن خود به جای فعال سیاسی و هنرمند دردکشیده، پناهندگی فیک میگیرد باید هم تمام زندگیاش از تلاشهای دیگران در رنج باشد. بگذریم از اینکه نصف شعرهایش قبلا در کتاب «محمدسعید میرزایی» چاپ شده و در محیط ادبی این آقای «هومن ع» در مظان اتهام است. همه میدانند که من با سعید میرزایی چقدر اختلاف و دعوا دارم اما نمیتوانم تواناییهایش را انکار کنم و به نظر من خیلی واضح است که چه کسی از چه کسی دزدیده است.
5- علت لجنپراکنیهای این شخص هرچه باشد (حسادت به همکاری من و شاهین نجفی، همکاریاش با نهادهای اطلاعاتی و…) باید از آن رد شد. باید همهی ما به ادبیات و هنر بپردازیم. اگر هم مجبور شدم این پست را بنویسم به علت سوالهای پیوستهی عزیزانم بود.
6- در انتها خدمت همهی دوستانی که از همکاریهای من و «شاهین نجفی» عزیز پیوسته در کامنتها سوال میکنند باید عرض کنم که بله در آلبوم آینده یک همکاری خواهیم داشت که مطمئنم مثل همیشه موزیک موفقی خواهد بود.
با عشق و احترام و عصبانیت
شاعر شدی ولی ادبیّات درد بود
سید مهدی موسوی
خبر آخر خوشحال کننده بود. و در مورد هومن ع، بدجوری ترسیدم. غیر تو از همه ی آدمها میترسم
عالی قشنگ بود