یکی از معضلاتی که در نوشته ها و پست های دوستان جوانم در دنیای مجازی می بینم متاسفانه “غلط دیکته ای” است.
اینکه نوشتار فارسی دشواری هایی دارد و مثلا چند شکل نوشتار برای یک صامت وجود دارد (مثلا س و ص و ث) توجیه خوبی نیست. چون این مشکلات در زبان های دیگر نظیر فرانسوی و انگلیسی و… هم کمابیش به چشم می خورد. مثلا در زبان فرانسه در بعضی کلمات بعضی از حروف نوشته می شوند اما خوانده نمی شوند!!
مشکل از جای دیگری منشا می گیرد که آن “عدم مطالعه ی نسل جوان” است. نسلی که کتاب نمی خواند و روزنامه نمی خواند و… چشمش به شکل درست کلمات عادت نکرده است. بسیاری از اشتباهات را از روی دست مطالبی که در اینترنت می چرخد کپی می کند و حتی یک بار در کتاب یا منبع قابل اتکایی به شکل صحیح آن کلمه برنخورده است.
از آن طرف وقتی مشکل تشدید می شود که می بینیم خود نسل جوان هم تمایل چندانی به درست نوشتن ندارد و در این سال ها تمام مطالبی که من درباره ی درست نویسی نوشته ام کمترین بازخورد را در بین مطالبم در اینترنت داشته اند. و برعکس آن، یک عکس خنده دار از من با باجه ی تلفن افتاده، هزاران بار در بین مردم دست به دست شده و به اشتراک گذاشته می شود.
من فقط توصیه می کنم که کتاب زیاد بخوانید. رمان های خوب را بخوانید. کتاب های جامعه شناسی و روان شناسی و فلسفه را تنها نگذارید. شعر بخوانید و از خواندن هر قالب و جریانی خودتان را محروم نکنید. کتاب “غلط ننویسیم” استاد ابوالحسن نجفی را تهیه کنید و بخوانید و در خانه داشته باشید. و مهم تر از همه آنکه گاهی از این تبلت و موبایل و لپ تاپ فاصله بگیرید و به کاغذ و کتاب و… پناه ببرید.
من خودم حتی اینجا که به کتاب دسترسی ندارم سعی می کنم شعرهایم را با خودکار روی کاغذ بنویسم و بنویسم تا از شکل نوشتاری زبان دور نشوم. و با خودم جلوی آینه حرف می زنم تا از نحوه ی درست گفتاری دور نیافتم.
یکی دیگر از مشکلات نسل جوان نداشتن اطلاعات عمومی است. مدرنیزاسیون وارداتی و تخصصی شدن امور در همه ی کشورها دارد خلاقیت را به نفع بازدهی نابود می کند و اطلاعات عمومی نسل جوان را کاهش می دهد. برای همین هم هست که ده ها نفر از نسل جوان روزانه از من سوال می کنند شغاد (با فتحه بر روی ش و بر وزن شراب) کیست که در ترانه ای به کار رفته است. نسل جوان من حتی یکی از معروف ترین داستان های شاهنامه یعنی مرگ رستم به وسیله ی برادر ناتنی اش را نخوانده است.
در انتها باید تصمیم بگیریم که از امروز نظام ارزشی متفاوتی خلق کنیم. لایک نشانه ی خوبی یک نوشته نیست. بسیاری از بزرگان هنر و اندیشه ی این سرزمین و حتی جهان، تعداد فالوورهای اینستاگرام و فیس بوک و هر چیزشان از چند هزار نفر فراتر نمی رود اما بازیکن های فوتبال و حتی بازیگران درجه هشت تلویزیون طرفداران چند میلیونی دارند. پس ارزش به راه درست و کیفیت مخاطب است نه تعداد آنها!
ادبیات کلاسیک را بخوانید. ادبیات امروز را بخوانید. شعر و داستان جهان را بخوانید. و بنویسید… هر روز بنویسید… حتی اگر در حد نوشتن خاطرات روزانه باشد. به جای گرفتن عکس سلفی (که البته هیچ اشکالی ندارد) تصویر را با کمک کلمه خلق کنید و بنویسید… در نوشتار هر کلمه ای که شک کردید با یک سرچ ساده در یکی از لغت نامه ها آن را چک کنید. مطمئن باشید در همین سرچ های ساده چیزهای بیشتری هم یاد خواهید گرفت.
این نوشتار را برای اساتیدم ننوشتم. که از آنها همیشه آموخته ام. اینها را نوشتم که تلنگری باشد به خودمان که داریم ادبیات و هنر و زبانمان را از دست می دهیم و باید حواسمان باشد.
در انتها بگویم که خود من هم گاهی طرز درست نوشتار یک کلمه ی کم کاربرد یادم می رود. ندانستن عیب نیست. اینکه برای رفع نادانسته هایمان تلاش نکنیم عیب است.
سید مهدی موسوی
تبریک استاد برای سایت جدیدتون عاشقتم استاد مرسی که هستی ❤
مفید بود. و من از سادگی و روراست بودن شما خوشم میاد و با اینکه حتی یکبار سما را از نزدیک ندیدم شیفته شما شدم