افتادن از آن سوی پشت بام

یکی از افرادی که همیشه مخالف ادب ساختگی و پاستوریزه کردن زبان و سانسور حرف ها بوده منم. اما امروز می خواهم از افتادن از آن سوی پشت بام حرف بزنم.
در سال های اخیر می بینم که در بین عده ای از نسل نوجوان و جوان و تلخ تر از آن حتی در بین عده ای از هنرمندان و روشنفکران صحبت کردن لمپنی یا به قول معروف لاتی رایج شده است!
برای این کار دلیل های زیادی هم می آورند از کول بودن! تا صحبت کردن شبیه توده ی کارگر! تا…
اما خودمانیم کدام کارگری شبیه به این موجودات حرف می زند؟ تنها طبقه ای که شبیه این موجودات صحبت می کنند لات های سر کوچه ای هستند که یا مشغول فروش مواد هستند یا قمه کشیدن برای مردم بدبخت یا تجاوز به فلان دختربچه ی افغان در ورامین!
من خودم در بچگی طعم فقر را چشیده ام، من خودم در تمام مدت تحصیلم در داروخانه کار می کردم تا بتوانم خرج زندگی ام را درآورم، دوستانی دارم که روزی یک وعده غذا می خورند… اما هیچ کدام این شکلی حرف نمی زنند و به هیچ کس بی ادبی نمی کنند.
می دانم که اکثر شما هیچ قصدی از این طرز صحبت کردن ندارید. یا از دوستان نوجوانتان آموخته اید یا تحت تاثیر بعضی از خواننده ها هستید که لمپنیسم را افتخار می دانند اما باور کنید در بی احترامی هیچ چیز جذابی وجود ندارد. در صحبت کردن به شکل اراذل و اوباش خیابانی هم…
خودتان می دانید که این را کسی به شما می گوید که چه در شعرهایش و چه در حرف زدن و مسیج هایش از به کارگیری هیچ کلمه ای ابایی ندارد و نمی ترسد.
اما مشکل در به کارگیری نابجای این کلمات است که به نوعی تکیه کلام تبدیل می شود و حتی لحن صحبت کردن بعضی از این دوستان به اراذل و اوباش خیابانی بدل می شود و به جای خواهش می کنم و شما لطف دارید و عزیز مایید به تقلید کلمه به کلمه از تکیه کلام های اراذل و اوباش می پردازند که باعث می شود کم کم در شخصیت و رفتار هم شبیه آنها شوند.
مرد یا زنی که اینگونه حرف می زند کم کم تفکر ناموس و غیرت و فحاشی و زورگیری و… جزئی از وجودش می شود. کلمات و زبان، تفکر انسان را می سازند و این بخش ماجراست که خطرناک است وگرنه با به کار بردن یکی دو کلمه آسمان به زمین نمی آید.
هیچ هنرمندی بت شما نباشد. من و همه ی هنرمندان اشتباه می کنیم. پس قرار نیست اگر شعرهای من یا موزیک فلان خواننده یا… را دوست دارید قیافه تان را هم شبیه ما کنید یا شبیه ما حرف بزنید. خودتان باشید و به این “خود بودن” اگر پشت آن تفکر و اندیشه است افتخار کنید.
در انتها کتاب خواندن را فراموش نکنید. وقتی از کتاب حرف می زنم تمام کتاب های خوب جهان را می گویم نه چند تا کتاب تکراری که در پست های دوستانم اسمشان به تکرار شنیده می شود. خواندن آگاهی می آورد و آگاهی جهان را عوض خواهد کرد…

سید مهدی موسوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *