در «فیسبوک» بود… خبر پیچید:
لو رفتنِ رژیمِ زنی لاغر!
اعطای لوح و سکّه به یک مدّاح
چسنالههای خانم بازیگر
در «اینستاگرام» کسی غش کرد
با عکسِ دوستدخترِ خواننده!
با فحشهای مردمِ باغیرت!!:
-«چیزم توو چیزِ دخترهی جنده!!»
از آسمان شروع به بارش کرد
هر جملهی شروع شده با «کاف»!
لبخند و درد و لایک به هم آمیخت
در عکس تازهی «پدرِ شوآف!»
.
رژ زد، بوتاکس کرد! کِرِم مالید
زل زد به دوربین و «دابِسمش» کرد
در فیسبوک جمعیتی مُردند
در اینستاگرام کسی غش کرد
عکس غذای سوختهی همسر
عکسِ سگِ عروسِ پسرخاله!
یا نه! کلیپ تازهی لو رفته
از سکس قورباغه و بزغاله!
مُشتی جوک کپیشده، مشتی شعر
فرمایشات واقعی رهبر!
در هر طرف بسیجی و روشنفکر
در حال افتحاش!! به یکدیگر
دیوانگی و خودکشیِ «حافظ»
از ازدحام شعرنویسیها!
دشنام چند عاشق «استقلال»
مابین فحش «پرسپولیسی»ها
فریاد اعتراض به یک چیزی!
شلوارهای نیمهدرآورده!
بحثی عمیق در وسط عرفان
با گونه و دماغِ عملکرده
متن دعا برای شب کنکور
امواج پخش در وسطِ گیتی!!
با ویژگیِ ماهِ تولّدها
با عاشقانههای درِپیتی!
گاهی ادامهی خبرِ «کیهان»
گاهی در افتتاحِ فروشِ «نایک»!
در روزنامه پشت ستونی زرد
مشغول به خرید و فروشِ لایک!
از «عشق من کجاست در این شبها؟»
تا «من چقدر عاشق بارانم!»
از شایعاتِ «این به فلانی داد»
تا «بچّه مال کیست؟ نمیدانم!»
.
دعوای بیامانِ طرفداران
با بوی عمّه و پدر و وایتکس!!
در صفحهی خصوصی هر دختر
چندین و چند پیشنهادِ سکس
فیلمِ خصوصیِ زنِ همسایه
یا عکسِ بیحجابِ فلان مسؤول
یک عدّه در موبایل به فکرِ پخش
یک عدّه نیز زیر پتو مشغول!
فعّالهای هرچه سیاسیتر!
خوانندگانِ هجر و لب و پستان!
موزیکهای حاصلِ نرمافزار
ضبط کلیپ، داخل قبرستان!
عکس گل و حشیش پس از مشروب
با متنی از ادامهی گیجیها
بحث گناه و رهبری و ساندیس
در صفحههای جوجهبسیجیها
ششتیغههای مُهر به پیشانی!
موهای رنگکردهی با چادر!
هم میخورند از سرِ این توبره
هم میخورند از سرِ آن آخور
■
.
در من پُلی شکستهتر از تاریخ
در انتهای خاطرهسازیهاست
من روستای گمشدهای هستم
که خسته از تمامیِ بازیهاست
قایم شده تمامیِ این شبها
آن بچّهای که توی کمد هستم
بگذار تا خراب شود دنیا
من در کتابخانهی خود هستم
در قلّههای بیکسیام خوبم!
اینجا که ابرهای رها هستند
لبخند میزنم که از این بالا
مردم شبیه مورچهها هستند…
سیدمهدی موسوی