چرا اینقدر عصبانی هستیم؟
کافی ست یک نفر در مورد موضوعی اظهار نظر کند تا طرفداران و دشمنانش بریزند آنجا برای دعوا.
مهم نیست که مثلا هیلا صدیقی گفته با تمام نقدها و مشکلاتش، رای می دهد یا آرش سبحانی خیلی مهربان رفتار بعضی از پناهنده های ایرانی را نقد کرده یا یغما گلرویی از اقتدار سپاه ایران تعریف کرده یا شینا شیرانی عکس شخصی خودش را با پارتنر سیاهپوستش گذاشته است! هر بحثی که باشد از هر نوعی و از هر جنسی (مخالف و موافق) ما آماده ی حضور و دعوا با همدیگر هستیم.
چند وقت پیش برنامه ای به نام استیج از شبکه ی من و تو پخش شد که چند تا از خوانندگان و شرکت کنندگان حاضر در برنامه از دوستان خوب من هستند. تلخ ترین بخش ماجرا آن بود که خود آنها با هم دوست بودند و حتی در مسیج های خصوصیشان به من از همدیگر و اجرای هم تعریف می کردند اما طرفداران آنها مثل سگ و گربه به جان هم افتاده بودند و داشتند همدیگر را تکه پاره می کردند.
علت این رفتارها چیست؟
عزیز نسین در داستانی تعریف می کند که کارمند دون پایه ای هر روز به استادیوم می رود و در حالی که طرفدار هیچ کدام از تیم های فنرباغچه یا… نیست بازیکنان مختلف را به جای رییسش، زنش و هر کسی که از دستش عصبانی است فرض می کند و یک ساعت و نیم فحش می دهد و بعد آسوده و خوشحال به خانه برمی گردد. و این تنها راهی است که می تواند فشارها را تحمل کند.
برای همه ی ما خیلی ساده است که مثلا اگر امیر تتلو طرفدارانش را به بغبغو دعوت کرده یا فلان فعال چپ به میرحسین اهانت کرده یا فلان دوست اصلاح طلب به همجنسگرایان بی احترامی کرده است اگر آن شخص و اعتقاداتش را قبول نداریم و نمی پسندیم آنفالو کنیم و دیگر مطالبش را نخوانیم. کاری از این ساده تر؟ من خودم وقتی که در اینستاگرام بودم (و به علت فحاشی های دائمی مجبور به خداحافظی موقت نشده بودم) تعدادی از دوستانم را که مطالبشان باعث آزارم می شد در کمال احترام آنفالو کرده بودم (مثلا دوستانی که مکررا عکس با سیگار یا مواد مخدر می گذاشتند) همانجور که بعضی از شاگردها و دوستان نزدیک من هم، من را فالو نکرده بودند یا زیر مطالب من کامنت نمی گذاشتند.
ممکن است خیلی از دوستان بگویند که سکوت و بی تفاوتی در مقابل بسیاری از حرف ها و نظرات درست نیست. خب می توانید بعد از آرام شدن، نظراتتان را خیلی منطقی و مستدل در صفحه ی خودتان بنویسید. آیا تا به حال این دعواها و کامنت ها و… فایده ای برای شما یا جامعه یا ادبیات یا… داشته است؟
آیا غیر از این است که همین دعواها و بحث های رکیک زیر هر پستی که ابراز عقیده ی یک نفر بوده باعث شده است که بسیاری از بازیگران، بازیکنان فوتبال، هنرمندان، افراد سیاسی و… از دنیای مجازی فاصله بگیرند و اتفاقا قابلیت گفتمان و شنیدن صداهای همدیگر از بین برود؟
البته مطمئنا این متن هیچ فایده ای نخواهد داشت.
ما همان آدم هایی هستیم که بعد از تصادف ماشین هایمان، با چاقو و قفل فرمان به سمت یکدیگر هجوم می آوریم. ما همان آدم هایی هستیم که وقتی من از رفتار زن ستیز در شبکه های مجازی انتقاد کردم با رکیک ترین کلمات، مادر و خواهر و عمه ی مرا مورد لطف قرار دادیم. ما همان آدم هایی هستیم که وقتی خواننده ای رفتاری از دیدگاه ما نامناسب نسبت به خواننده ای پیشکسوت انجام داد با انواع فحاشی ها و توهین ها و… او را دعوت به ادب کردیم!! ما خیلی خوبیم و احتمالا این پست هم درباره ی آدم فضایی هاست که این کارهای بد را می کنند چون همه یک صدا این آدم ها را محکوم کرده و می کنیم.
من خودم موسیقی ترانس و هاوس را اصلا بخشی از هنر موسیقی نمی دانم و با آن مخالفم، من خودم از موزیک های عشقولانه ی تین ایجری که در شبکه هایی مثل پی ام سی به وفور پخش می شود متنفرم، من خودم از سریال های شبکه ی جم بدم می آید، من خودم از آدم های اسنوب و اهل شوآف و نوچه پرور و لمپن و لات منش و خود سلبریتی پندار و بی سواد و… بدم می آید، من مثل همه ی شما از خیلی چیزها بدم می آید… اما باید یاد بگیرم به جای رفتن زیر صفحات این افراد در شبکه های مجازی و فحش دادن به اینها بنشینم و اول خودم را که پر از عیب و ایرادم اصلاح کنم و اگر وقت آزاد اضافی دارم صرف مطالعه و لذت بردن از زندگی کنم. این همه دعوا و دشمنی تا به حال نتیجه ای نداشته و مطمئن باشید که نخواهد داشت…
حالا فهمیدید که چرا در مقابل فحاشی ها و نامه نگاری ها و تهمت ها و توهین ها و… در تمام این سال های حضورم در هنر سکوت کرده ام؟ چرا همیشه از هر بحث و دعوایی فرار می کنم؟ چون هنوز هم در دنیا چیزهای زیباتر و مفیدتری هست… از امروز بچسبیم به چیزهایی که برای دنیا یا حداقل خودمان مفیدتر باشد. به جای فحش دادن و این همه دعوای بیهوده، برویم یک بسته پاستیل بخریم و دوتایی بخوریم و در کوچه ای بن بست همدیگر را ببوسیم. بی خیال دنیا و آدم هایش و این همه عصبانیت…
سید مهدی موسوی