آیا دروغگو کم حافظه است؟

آیا دروغگو کم حافظه است یا حافظه اش خوب کار می کند و مردم را احمق فرض می کند؟

من فکر می کنم مروری بر فعالیت های دروغ پراکن های محیط مجازی و افرادی که پشت سر اکثر شایعات و تخریب ها هستند گزینه ی دوم را اثبات می کند. یعنی اتفاقا این افراد کم حافظه نیستند بلکه از حافظه ی کوتاه مردم و همچنین علاقه ی آنها به شایعات و حاشیه ها سوء استفاده می کنند.

اصلا برای روشنتر شدن این قضیه مروری می کنیم بر صفحه ی مجازی یکی از افرادی که علیه خود من در این دو سال و نیم به روز کرده است و ببینید چگونه هر یک ماه دقیقا حرف های قبلی خود را نقض می کنند و به دروغگویی قبلی خود اعتراف می کنند اما از میان خیل فحاشان به من و سینه زنان و لایک کنندگان یک نفر نیست که مچ این آقا یا خانوم مجازی را بگیرد:

یک: سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری در انفرادی نیستند و اصلا ممنوع الخروج هم نبوده اند و من خودم زنگ زده ام به ویلایشان در شمال و با آنها حرف زده ام!!! (بعد از انتشار خبر دستگیری ما در تمام خبرگزاری ها و نشریات جهان و حتی روزنامه های حکومتی)

دو: اگر این دو نفر واقعا بازداشت بوده اند چرا حکومت آزادشان کرده است؟ (بعد از آزادی ما به قید وثیقه و شروع دادگاه های ما)

سه: اصلا دادگاهی برگزار نشده و ما خودمان و دوستانمان رفته ایم و از قاضی مقیسه پرسیده ایم و گفته من اصلا اسم اینها را نشنیده ام و خودمان هم تا ظهر دم دادگاه انقلاب بوده ایم (بعد از گزارش روزنامه ی سپاه از برگزاری دادگاه های ما به اتهام همکاری با شاهین نجفی و حضور طرفداران و دوستان جلوی دادگاه انقلاب و بدرقه ی ما و گرفتن عکس)

چهار: اینها داخل دادگاه همه چی را انکار کرده اند!! (اولا دوست گرامی مگر شما نمی گفتید که دادگاهی در کار نبوده است؟؟؟ دوم اینکه شما خبر دادگاه غیرعلنی را که حتی وزارت اطلاعات در آن حضور ندارد از کجا دارید؟ به کجا وصلید؟)

پنج: مهدی موسوی و فاطمه اختصاری تبرئه شده اند!! (پس دادگاهی در کار بوده دیگه؟ بعد ما هنوز ده جلسه دادگاه دیگر داریم و پرونده مان نصف هم نشده شما چقدر کلفتین که پیشاپیش حکم ما را می دانید؟)

شش: چرا دادگاه های این دو نفر اینقدر طول کشیده است؟ اینها دروغ می گویند و دادگاهی اصلا در کار نیست… (مگر در پست قبلی شما ما تبرئه نشده بودیم پس چه جور دادگاهی در کار نبوده؟ درضمن اگر شما فقط کمی وضعیت زندانیان را دنبال می کردید می دیدید که تازه مال ما خیلی زود بهش رسیدگی شده!)

هفت: این حکم دروغ است و اگر راست می گویید عکسی از حکمتان در اینترنت بگذارید!! (بعد از صدور حکم دادگاه انقلاب و مصاحبه ی وکیل ما با تمام رسانه های داخلی و خارجی و ذکر جزییات حکم ما و تایید روزنامه ی جوان در یک صفحه ی کامل از طرف سپاه!!)

هشت: چرا اگر جرم اینها توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام بوده اعدام نشده اند و فقط زندان گرفته اند؟ اگر واقعا اینها تبرئه نشده اند و با نظام همکاری نمی کنند چرا فرار نمی کنند؟ (یعنی فقط شما اگر ما را اعدام کنند راضی می شوید؟ باز هم دم مسوولان نظام گرم!! که به زندان و شلاق رضایت دادند)

نه: اگر اینها مرد بودند می رفتند زندان و فرار نمی کردند. اینها یک مشت ترسو هستند. (بعد از انتشار خبر خروج غیرقانونی ما از ایران دوستان این فرمایشات را کرده اند کلا یعنی همه ی کسانی که خارج می شوند دور از جان بی شرف و ترسو هستند. تازه یادشان رفته که در پست قبل فرموده اند چرا ما فرار نکرده ایم!!)

ده: یعنی مگر می شود کسی حکم زندان داشته باشد و بعد بتواند یواشکی از مرز خارج شود و نتوانند جلویش را بگیرند. اینها با نظام دستشان توی یک کاسه است!! (یعنی کلا هر کی در این سی و هفت سال موفق به فرار از ایران شده جاسوس جمهوری اسلامی است. کلا این دوستان فحاش!! خوبند و بقیه فلانند)

یازده: جرم مهدی موسوی و فاطمه اختصاری شعر و همکاری با نجفی نبوده بلکه فحشاست و زندانشان به این خاطر است!!! (بالاخره پس قبول کردید که زندانی در کار هست؟ بعد هم دوست گرامی چرا کسی که جرمش فحشاست را برده اند اوین و در دادگاه انقلاب محاکمه کرده اند؟؟ اصلا شما بر فرض محال راست می گویید! می شود با صدای بلند بگویید که این اطلاعاتی که وکیل بنده و خود من هم ندارم چگونه از پرونده و حکم محرمانه ی دادگاه انقلاب درآورده اید؟!)

دوازده: اگر اینها واقعا فرار کرده اند چرا از کردستان فرار کرده اند و مثلا از ترکمنستان یا ترکیه یا افغانستان فرار نکرده اند؟ چرا جزییات فرار خودشان را در رسانه ها اعلام نمی کنند (یعنی فقط ما اگر کسانی را که بی هیچ چشمداشتی و به خاطر شرف و آزادی به خروج ما کمک کرده اند تحویل برادران بدهیم این دوستان راضی می شوند)

سیزده: اصلا تمام مدارک درست و اینها زندان گرفته اند و فرار کرده اند چرا اینها را در صفحات مجازی می نویسند و چرا مردم شلوغش می کنند. اینها دنبال حاشیه هستند!! (برادر و خواهر گرامی که از سوختن غذات هم عکس می گیری و جهانیان را در عکس تگ می کنی دو تا جوان با گناه یا بی گناه قرار است شلاق بخورند و اگر نمردند بیشتر عمر خودشان را در زندان باشند واقعا انتظار دارید با عکس گل رز و ترانه ی شاد به روز کنیم؟)

چه باورتان بشود و چه نشود فاجعه حتی از این هم بزرگتر است.
تلخی فاجعه این است که همه ی این بچه هایی که چنین اراجیفی می نویسند و آن بزرگترهایی که به این بچه ها خط می دهند ادعای دشمنی حکومت و دین و دیکتاتوری و دروغ و هزار تا چیز دیگر را دارند و خودشان به مراتب هم از حکومت و هم از روزنامه ی کیهان و جوان و نه دی بدتر هستند.
تلخی فاجعه این است که همیشه عده ای ساده لوح هستند که با هر دروغی فریاد سر دهند و پشت این اسامی و عکس های جعلی به راه بیافتند و جرم این ساده لوحان از آن افراد مریض بیشتر است…
و تلخ ترین بخش ماجرا آن است که همه ی این کثافتکاری ها دارد در عرصه ی ادبیات و موسیقی و هنر و… اتفاق می افتد. چیزهایی که قرار بود دنیا را از این همه پلیدی و کثافت نجات دهند.

سید مهدی موسوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *