گفتگویی درباره‌ی ترانه‌ی امروز

مصاحبه‌ی نشریه‌ی عقربه – پاییز ۱۳۹۴

عقربه : ترانه در ادبیات رسمی هر کشوری چه جایگاهی دارد؟ آیا در ترانه چیزی به جز شعر اتفاق می‌افتد و نباید ترانه را شعر بدانیم؟
موسوی: از دیدگاه من ترانه در واقع شعری است که به موسیقی پیشنهاد می‌شود. البته در ترانه مسائل موسیقیایی نیز در نظر گرفته می‌شود اما یک ترانه‌ی خوب مطمئنا عاری از کشف‌ها و صنایع ادبی نخواهد بود و با وجودی که آن را نوع ادبی متفاوت از شعر می‌دانم اما این نوع نیز مانند انواع دیگری نظیر نمایشنامه، داستان، نقد و… در ادبیات ما جایگاه دارد.
متاسفانه هم دیدگاه ادیبان ما خیلی سنتی است و برای ترانه و هر پدیده‌ی نوظهور (با توجه به اینکه ترانه‌ی مدرن در ایران سابقه‌ی خیلی زیادی ندارد) ارزشی قائل نیستند. هم بعضی از ترانه سرایان بی سواد ما که آثاری بی ارزش تولید می‌کنند به نگاه بد جامعه‌ی ادبی به ترانه دامن زده‌اند. اما مطمئنا ترانه، پدیده‌ای مثل نمایشنامه و فیلمنامه است که نیمی از وجاهت خود را از ادبیات وام گرفته و باید با آن به مثابه‌ی یک اثر ادبی-هنری برخورد کرد.

عقربه : علت اینکه مجلات ادبی معمولا ترانه را در پیکربندی خود جای نمی‌دهند چیست؟ در اکثر مجلات بخش‌هایی مثل هنرهای تجسمی که حتا با کلمه سر و کار مستقیمی ندارند، به پیکربندی و تجانس مجله لطمه نمی‌زند اما ترانه که تماما با کلمه در ارتباط است، نباید باشد. آیا ترانه را کسر شأن شعر می‌دانند؟ این کار باعث شده است که مجلات مستقل ترانه منتشر شوند و به صورت اختصاصی به ترانه بپردازند و ترانه را از سایر ژانرهای ادبی وعلی‌الخصوص شعر جدا کنند. با این جدایی ترانه از شعر موافق هستید؟
موسوی: در گذشته اشعار ما به راحتی با موسیقی همراه می‌شد و بسیاری از شاعران نظیر ملک الشعرای بهار و عارف قزوینی و… با افتخار تصنیف می‌نوشتند. حتی در قبل از انقلاب هم بزرگانی نظیر محمدعلی بهمنی، حسین منزوی و… به راحتی ترانه می‌نوشتند و از این کار اِبایی نداشتند. اما متاسفانه در سال‌های اخیر و بعد از آزاد شدن موسیقی پاپ، سیلی از ترانه‌های عاری از هر گونه شاعرانگی جایگاه ترانه را تخریب کرد. وقتی که الان بسیاری از مطرح‌ترین ترانه سرایان جوان حتی قافیه را نمی‌شناسند چگونه انتظار داشته باشیم که فسیل‌های ادبی با آنها به خوبی برخورد کنند؟ وقتی که مسائل مالی و… باعث شده اکثر ترانه سرایان با هم مخالف و دشمن باشند و در همه جا همدیگر را تخریب کنند چگونه انتظار داریم که مجلات ادبی این افراد را به رسمیت بشناسند. از آن طرف طبع آزمایی بعضی از ترانه سرایان در شعر و چاپ مجموعه‌های بسیار ضعیف شعر به این دید بیشتر دامن زده است.
البته من هم قبول دارم که شاید در تمام جهان این وضعیت حکم‌فرماست. البته در آن سوی مرزها ترانه بیشتر به زیرشاخه‌ای از موسیقی بدل شده و اکثر ترانه سرایان یا خود خوانندگان هستند یا یکی از اعضای گروه و آهنگسازان! اما مشکل در آنجا بروز پیدا می‌کند که ما در اینجا شاخه‌ی کاملا ادبی و تخصصی داریم که از دیرباز ترانه می‌گفته و با آهنگساز و خواننده در تعامل بوده و مطمئنا نباید این فرهنگ را به بهانه‌ی جهانی سازی تخریب کنیم. البته به نظر من ضروری است که یک ترانه سرا موسیقی را بشناسد و حداقل بتواند ملودی را با گیتار دربیاورد اما مطمئنا اگر بخواهیم بهترین ترانه سرایان پنج دهه‌ی ایران را نام ببریم هیچ کدام به طور تخصصی خواننده یا آهنگساز نبوده‌اند.

عقربه : بعضی از ترانه‌ها فقط وقتی با موسیقی همراه می‌شوند خوب به نظر می‌آیند. یعنی موسیقی ضعف‌های ترانه را می‌پوشاند تا در مجموع یک اثر قابل قبول منتشر ‌شود. اما وقتی ترانه این کارها را به صورت مکتوب و بدون موسیقی می‌خوانیم – چه از نظر فرم، چه از نظر مفهوم و چه از نظر قواعد شعری-  بسیار ضعیف هستند. حتا بعضی از این ترانه‌ها ماندگار هم شده و می‌شوند. با این ترانه‌ها چگونه باید برخورد کرد. آیا چون وقتی با موسیقی، خوب به نظر می‌آیند می‌توانیم آنها را ترانه‌ی خوبی بدانیم؟ اصلا می‌توان اسم ترانه روی این دست کارها گذاشت؟
موسوی: بله! به نظر من اینها ترانه هستند. اما همانگونه که در ترانه‌هایی که وجه ادبی پررنگ‌تری دارند کار بد و خوب داریم در اینگونه ترانه‌ها هم کار خوب و بد داریم. هرچند تجربه نشان داده است که کارهایی در حافظه‌ی تاریخی خواهند ماند که شعر و موسیقی در آنها به تعادل رسیده باشد و نهایتا جایی کمی به طرف شعر مایل شود (مثل آثار جنتی عطایی) و جایی به طرف موسیقی (مثل بعضی آثار اردلان سرفراز). اما نکته در آنجاست که ما هم در کار جنتی ریزه کاری‌های ملودیک و موسیقیایی می‌بینیم و هم کار سرفراز پر است از صنایع و کشف‌های شاعرانه.
در نهایت من به خاطر ندارم که اثری بی‌مایه و بی‌توجه به شاعرانگی حتی با همراه شدن با موسیقی و صدای خوب به حافظه‌ی تاریخی مردم تبدیل شود. و دعوت می‌کنم ترانه سرایان جوان را به مطالعه که بی تعارف بسیاری از عزیزان ما از بی مطالعگی و بازاری شدن رنج می‌برند که این در نهایت به ضعف ترانه و موسیقی ما منجر خواهد شد.

 

منتشر شده در مجله‌ی الکترونیکی عقربه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *